جامعه آرمانی
جامعه آرمانی شما چیست ؟
چه قدر از آن جامعه دور هستیم ؟
جامعه ارمانی یک زرتشتی می تواند
1- مجموعه آرزوهای بهشتی و غیر عملی وتخیلی و اوهام وخواب خیال وآسمانی و دور از دسترس باشد مثل تخیلات هاری پاتر
2- می تواند اوهام و خیالی نباشد وعملی وپروژهای باشد قابل دسترسی که دراین صورت باید واقع بین بود ، لذا برای اینکه جامعه آرمانی زرتشنی داشته باشید وواقعی باشید شما نمی توانید خود را جدا از جامعه کل یا جامعه ایرانی ارزیابی کنید . جامعه آرمانی یک زرتشتی چه بخواهد و چه نخواهد وابستگی کامل با کل جامعه دارد چون هر زرتشتی تابع قانون مدنی و قانون اساسی کشورش می باشد و همراه با کل قوانین و مقرراتی کشوری کار میکند تابع قانون کار است از کودکی تا دانشگاه تابع مقرارت آموزشی این سرزمین است ، مالیات می دهدسربازی میرود ازسرزمینش دفاع می کند و مهم تر از همه از تولد تا مرگ تحت تاثیرکل است . البته ناگفته نماند که ما خود نیز خورده مشکلات وخورده فرهنگی مربوط به خود نیز داریم که لازم است همراه با جامعه آرمانی کل به آن نیز اشاره ای داشته باشیم ، جامعه آرمانی جامعه ایست که همگان در آن خوشبخت باشند و این آن چیزی است که اشوزرتشت آزروی آن را داشت ، برای درک بیشتر چاره ای نیست جز شرح آن :
جامعه آرمانی من زرتشتی جامعه ایست که انسان ها در آن خوشبخت زندگی کنند و بنا برپیام گاتاها اشوزرتشت یسنا43 بند 1 خوشبختی ازآن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد ، که در آن اندیشه و گفتارو کردارنیک و قانون اشا حاکم باشد .
خوشبختی همگان فارغ از نژاد و جنس و رنگ و مذهب و ملیت آرزوی زرتشت و هر زرتشتی است . اما واژه خوشبختی بسیار عمیق است و آن هم ، همگانی آن ، (دیگران در پیام گاتا یسنا 43 بند 1 یعنی همه ا نسان ها و گر نه می شد خوشبختی ازآن کسی است که در پی خوشبختی زرتشتیان باشد ) ، بنده بنا دارم تا آنجا که بضاعت دانشی ام قد می دهد این موضوع را بشکافم تا چه مقبول افتد :
خوشبختی دیروز
هیچ واژه و مقوله ای ثابت و برای همیشه تعریف نمی شود ، خوشبختی هم مثل تمام کلمات و واژه ها سیر تاریخی و تکاملی خود را دارد یعنی در طول زمان وتاریخ مثل خواست انسان و خود ا نسان در تغییراست و آنچه دیروز بوده ، امروز تکامل یافته تر و آنجه امروز هست فردا نخواهد بود و آینده هم کامل تر و معنی ومفهوم آن چیز دیگری و بهتر می شود مثل همه دستآورد های هر انسان که در حال تکمیل و بهتر شدن است ، به معنی دیگر اگر دیروزفقط برای من که فرزند کشاورزی از یزد بودم نیازبه هیزم برای پخت وپزو گرمایش و آب انبار برای آب مصرفی و برای حفظ بهداشت و سلامتی خود و خانواده و دام وپروار و گندم و نان ، بسیار مشکل داشتم و اگر برف می امد باید دعا می کردم تا سقف خانه امان پایین نیاید ویا کسی مریض نشود حتی اگر گوسفندو خرمان مریض میشدند، زندگی امان مصیبت بار میشد علاوه بر آن تبعیض های اجتماعی مذهبی جای خودش راداشت ، دست یابی به بهداشت و دکتر و کتاب و آگاهی بسیار مشکل بود ، امروز بجای هیزم از گاز و بجای آب انبارازآب لوله کشی و نامه ها هم که تبدیل به ای میل شده و دست یابی به اطلاعات به یک کلیک و یا یک اشاره روی کامپیوتربدست می ایدو هزارویکی تغییرو تحول . شاید در آن روزها معنی خوشبختی داشتن نان و آب و دام و سر پناهی برای زندگی بود و بس ، اما امروز چه طور ؟
خوشبختی امروز
خوشبختی از دید انسان ها بر اساس ا ینکه در جامعه در چه مقام و جایگاهی قرار دارند فرق می کند آنکه دستی در بالا دارد خواب اروپا و آمریکا در سر دارد و تفریح اش اسکی و گلف و سوناو جکوزی است و دغدعه کار و نان وشهریه دانشکاه آزاد ندارد و آنکه در پایین است به فکر نان و کار و اجاره و شهریه دانشکاه آزاد و تفریح او فوتبال گل کوچک توکوچه هاست ، آری ، خوشبختی این با آن زمین تا آسمون فرق داره ، اینکه در کدام جایگاه اجتماعی باشیم دیدمان به خوشبختی فرق میکند . هر چه انسان پیش می رود وبه اقتصاد و فرهنگ فرا تر دست می یابد و هرقدر دانش اجتماعی او بیشتر می شود به همان اندازه خواست رفاهی و اجتماعی او بیشتر میشود و حق اوست که خوشبخت تر زندگی کند ، حق اوست اما کو کجاست وچه کسی مسئول است ؟
اما آنچه مسلم است خوشبختی همه انسان ها در هر جایگاهی که باشد شامل رفاه ، آسایش ، آرامش ، سلامتی ، آزادی است ، اشو زرتشت به درستی از این خوشبختی سخن می گوید از آنجه آرزوی مشترک همه انسان های روی زمین است از آنچه با انسان تغییر میکند از انچه انسان ساز است از آنچه جامعه آرمانی یک زرتشتی است
ابزارخوشبختی و جامعه آرمانی
جامعه ارمانی جا معه ایست که همگان در آن احساس خوشبختی کنند به عبارتی خوشبختی من در گرو خوشبختی دیگران است و این میسر نخواهد شد مگر اینکه ابزار آن فراهم باشد که ابزارآن عبارتند از :
ابزار درونی انسان که عوامل ژنتیکی و ترشحات درونی و ذاتی است ( جتما شنیده اید که بعضی افراد با وجود مال و منال فراوان باو جود اینکه همه چیز داره اما با صد من عسل هم نمیشود خوردش واحساس خوشی و شادی و خوشبختی نمی کند و عوضش کسانی که هیچی ندارند و همیشه خوش اند و همیشه احساس خوشبختی میکنند بخشی از این خصوصیات ژنتیکی و بخشی هم باورهای شاد خانوادگی و محیط شاد و انرژی مثبتی بوده که در آن بزرگ شده ).
و اما ابزار بیرون از انسان که درونی را هم تحت تاثیر خود قرار می دهد و پایه و اساسی است خوشبختی است : بیرونی ویژه جامعه زرتشتی و بیرونی جامعه کل
جا معه زرتشتی ویژگی های مربوط به خود دارد که ابتدا به آن می پردازیم تا به کل برسیم :
برای رسیدن به جامعه آرمانی باید بدون ترس و واهمه آنچه ضعف خود میدانیم واگو کنیم تا با هم اندیشی و تبادل نظر اجتماعی به دستآورد خوب وجامعه آرمانی خود برسیم ،
1- عادت داریم از ادبیات تحقیر وسر خوردگی و مسخره گردن دیگران استفاده کنیم ، مثل بابا میترسه ، بابا دیونه است ، ای بابا این هم که همش میخواد خودشو نشون بده و خلاصه چندین بابای دیگه خوب بهتره این کار رو نکنیم و اگه نقدی داری دوستانه به لحن قشنگ به خودش بگیم
2- بی تفاوتی نسبت به جامعه خودمان و عدم جضور در جمع غافل ازاینکه، جمع ، انسان سا زا ست و شما هم می توانید جمع را بسازید بیاییم با جامعه اشتی کنیم و با، جمع ، تلاشی مستمر داشته باشیم تا خود را زنده احساس کنیم و اگر نقصی وجود دارد از راه صحیح و ارام و با زبان گرم وصمیمانه واگو کنیم تا پذیرفته شود
3-توان نقد پذیری خود را بالا ببریم حتی اگر توهینی می شود عصبانی نشویم و قضاوت را به عاقلان واگذارید و حق مخالفان خود را حتی اگر اشتباه میگویند ارج گذاریم گوش دهیم و پس از شنیدن قدم به قدم اگر لازم باشد نقد کمید
4- انجمن گریز و یا سازمان گریزیم وهیچ گونه تشکلی را نمی پذیریم و یا بزور میپذیریم تازه فخر هم میکنبم که من عضو هیچ انجمنی نیستم پس حق دارم هرچه دلم خواست به انجمن و سازمان خودمون بگم و بجای فدر دانی توهین کنم و همیشه از جامعه خود ظلبکاریم بدون اینکه حتی قدمی برداشته باشیم .
5- نقد را بر اساس شایعه و بدون تحقیق وبررسی با زبانی تند طوری بیانش می کنیم که نه تنها به دل نمی شیند بلکه باعث دلگیری و لج بازی هم می شود وباید درنقد منصف بود .
6- عادت داریم همیشه کلمات را جمع ببندیم مثلا بابا این انجمنی ها همه شون بی ... و این یزدی ها همه و یا این کرمانی ها همه شون ... ندارن ، این جمع بندی جز یاس و ناامیدی چیزی به دنبال ندارد و استدلالی کاملا بی منطق است نمی شود همه مردم دزد و بی فرهنگ و لج باز باشند .
7- بعضی از ما خورده دیکتاتوری را با خودمون داریم و فکر میکنیم عقل کل هستیم حال اینکه با بحث و شرکت در جمع می توانیم خود را محک بزنیم و به نقاط ضعف خود پی ببریم .
8- منابع مالی و داریی جامعه نسبتا خوب است اما مدیریت خوبی برای استفاده بهینه از ان را نداریم
9- از انجمنی ها و سازمانی ها هرکی هرجا توجامعه کار می کند هم توقع داریم خودش را دست کم نگیرند به هم احترام بگذارند تا مردم هم یاد بگیرند ارج گذاری لازم است .
امید است با نقدی جانانه خود را اصلاح کنیم تا به جامعه آرمانی خود نزدیک شویم جامعه ما لایق برترین هاست .
واما آرمان اساسی ما نمی تواند جدا از کل باشد و اما جامعه ارمانی کل که تاثیر گذار اساسی است :
1- اقتصادی درآن جامعه آرمانی
الف : تولید ملی ودرنتیجه تولید سرانه که از تقسیم کل تولید ملی بر جمعیت آن کشور محاسبه می شود در دنیا شاخص باشد ویا در مرتبه بالای رتبه بندی جهانی باشد . یعنی تولید وصنعت حرف اول را بزند .
ب :در آن جامعه آمار بیکاری در کمترین حد استاندارد جهانی باشد و فقر و گرسنگی و تن فروشی واعتیاد ، ریشه کن شده باشد .
ج : تبعیض اقتصادی یعنی فاصله طبقاتی در آن جامعه به حداقل خود رسیده باشد .
د: در آن جامعه حداقل معیشت زندگی پوشاک و غذا و مسکن برای هرفرد فراهم باشد تا انسانی برای معیشت برده انسانی دیگرنشود
ه : در آن جامعه از آخرین پدیده های تکنولوژی و مدیریتی که دستآورد بشری است در هر کجا که باشد برخوردار باشد تا در زمان حیات خود از زمان به شکل بهینه استفاده کند .
م: در آن جامعه اوصول و مقرراتی باشد تا به طبیعت و چهارآخشید وبه حق و خقوق حتی حیوانات تجاوز نشود وبه آیندگان هم بیاندیشیم .
2- سیاست در آن جامعه آرمانی
الف : همه افراد از هرنوع مسلک و مرام و مذهب در آن حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را داشته باشند و آزاد باشند که هر مفام سیاسی که بخواهند بشوند و یا حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را بدون هیچ محدودیتی داشته باشند .
ب : همه شهروندی بتوانند با مشارکت سیاسی (همازوری ) در سرنوشت خود دخالت مستقیم داشته باشند و آزادی نقد هرنماینده و وکیل و وزیری و مقامی جایز باشد .
چ : حق عزل و نصب نماینده قانونی خود را هر وقت و هر زمانی که لازم باشد با مشارکت جمعی و یا خرد جمعی خود قابل عزل و نصب فوری باشد تا نماینده ای بر اساس فول و قرار و وعده ها نیاید و چهار سال خیالش راحت باشد که عزلی در کار نیست.
د : حق آزا دی کامل بیان و انتشار اندیشه ای را بدون هیچ گونه محدویتی و منع قانونی داشته باشد و این رکن اصلی و اساسی کنترل مدیریتی بر یک جامعه آرمانی است این خود پایه شفاف نمودن آرمانی بودن و یا نبودن است .( آزادی کامل روزنامه و رسانه های ملی و نقد آن )
هه : تمام ادیان و گروه ها و احزاب در این جامعه آرمانی آزادند تا حق بیان و انتشار اندیشه را داشته باشند و درپیروی از مرام و مسلک خودآزادند و هر گونه تبعیض مذهبی و قومی و نژادی و جنسی ممنوع و محکوم است .
ی : در جامعه آرمانی من ، زندان و شکنجه و اعدام وجود ندا رد ، تمام مجرمین بیمارند و بیماری آن ها ناشی از این اجتماع است که اجتماع باید خودش را از بیماری نجات دهد ، عقده های فراوان ناکامی ها و سرخوردگی و تحفیرهای اجتماعی باعث شخصیت ناسالم و سبب ساز جرم هستند این موارد باید اصلاح شوند هیچ انسانی خلاف کارو مجرم بدنیا نمی آید این جامعه است که به او شکل می دهد و اگرجامعه ای سالم بشود جرم خود به خود از بین میرود .
م : برابری حق و خقوق زنان و مردان وقوم و ملیت ها
3- از نظر فرهنگی و اجتماعی
در این جامعه آرمانی ، انسان بودن و انسانی زیستن وحرمت انسانی را حفظ کردن حرف اول و آخر است و هر نوع تبعیضی منع ومحکوم است و اینها میسر نخواهد شد مگر انکه افراد جامعه تک تک از دوران بچگی تا بلوغ ، آموزش صحیح انسانی را دیده باشند و احترام به همنوع را با هر مرام و مسلکی آموزش دیده و پذیرفته باشند .
ارتقاء و رشد فرهنگ اجتماعی هم با آزادی کامل تبادل نظری و تبادل فرهنگی میسر است
باید بنیان آموزشی و فرهنگی این جامعه بر اساس ارزش های انسانی اندیشه و گفتار وگردار نیک بنا شود
حالا چقدر از جامعه آرمانی دور هستیم ؟
اگه کارومسکن و پوشاک و حقوق مناسب نداریم از جا معه آرمانی دور هستیم
اگه در آن ، خدمت به انسان ، شادی بخش و ارزش نباشد ، ملاک ارزش انسانی فقط سود وسرمایه باشد تا انسانیت ، آن جامعه آرمانی نیست
اگه در آن آزادی نباشد ، پس فکر کردن ممنوع است ، بیان برای تبادل اندیشه ممنوع ،آدم است و بیان و زبان و چراها که آن هم ممنوع یعنی آدمیت ممنوع پس باورها غیر قابل تغییر و غیر قابل رشد ، ودر نتیجه کم رنگ و پر رنگ شدن آزادی یعنی دور و نزدیک تر شدن به جامعه آرمانی است .
دوری و نزدیکی ما به جامعه آرمانی علاوه بررعایت موارد فوق دیگر شاخص های هشدار دهنده هم هستند :
شاخص هایی نظیر ، شاخص بیکاری ، شاخص تولید ملی، شاخص درآمدملی، شاخص فقرو اعتیاد ، شاخص شادی ، شاخص تولید فکر یا تولید کتاب ، شاخص سران مطالعه روزانه ، شاخص ثبت و اختراع ،شاخص بهداشت عمومی، این شاخص ها و شاخص های دیگر کاملا نشان دهنده این است که ما به جامعه آرمانی نزدیک می شویم یا دور اندازه گیری دوری و نزدیکی بسیار ساده و آسان و بر حسب ارقام واعداد و تعدای از اقلام کاملا دست یافتنی است که هرزگاهی فعلا هم در سطح جهان براورده و منتشر هم می شود و قابل بررسی است .
زندگی پر از آسایش ، آرامش ، تندرستی ، آزاد و خلاصه خوشبخت ( جامعه آرمانی ) را برای همگان در سرتا سر دنیا آرزومندم .ایدون باد
پیش به سوی جامعه آرمانی
خواستن توانستن است
زین همرهان سست عنصر د لم گرفت شیرخدا ورستم دستانم آرزوست
0 Comments:
Post a Comment
<< Home